متهم که با همدستی یک نفر دیگر مرتکب قتل شده است به شلیک به سمت مقتول به نام بهرام اعتراف کرد و گفت عشقی که به نازیلا، همسر بهرام داشت، دلیل اصلی این قتل بود.
سه سال قبل بود که ماموران با تماس تلفنی کارگری متوجه قتل مردی به نام بهرام شدند. کارگر جوان که بهروز نام داشت، گفت افرادی به کارگاه حمله کردند و صاحبکارش را به قتل رساندند. او گفت: من و صاحبکارم بهرام در کارگاه کار میکردیم که یکدفعه سه نفر به ما حمله کردند. آنها نقاب داشتند. من آنقدر ترسیده بودم که خودم را در خرپشته پنهان کردم. سه مرد دوربینهای مداربسته را شکستند و سوئیچ ماشین صاحبکارم را گرفتند. او هم مقاومت نکرد و سوییچ را داد. سارقان داشتند سوار ماشین میشدند که بهرام دنبالشان دوید و آنها به سمت بهرام شلیک کردند و او را کشتند.
وقتی ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند، متوجه شدند درگیری فراتر از یک سرقت بوده و احتمالاً قتل با انگیزه شخصی اتفاق افتاده است، چون متهمان به مقتول شش گلوله شلیک کرده بودند. ضمن اینکه معلوم بود سرقت صحنهسازی است و خودروی مسروقه جای دیگری پیدا شد.
پلیس زندگی شخصی بهرام را مورد بررسی قرار داد و مشخص شد بهرام همسری به نام نازیلا دارد که این زن با فردی دیگر ارتباط داشته است.
با بررسی زندگی شخصی نازیلا، مردی به نام محمود که با او رابطه داشت، بازداشت شد. محمود به قتل بهرام اعتراف کرد و گفت با نقشه نازیلا این قتل را مرتکب شده است.
نازیلا با اعترافات محمود بازداشت شد اما به دست داشتن در قتل همسرش اعتراف نکرد و مدعی شد اصلاً در زمان قتل تهران نبوده است.
با این حال، با شکایت اولیای دم و درخواست قصاص از سوی آنها، متهمان بازداشتشده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شدند. در جلسه رسیدگی که در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند و خواستار مجازات آنها شد.
سپس اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار مجازات متهمان و قصاص متهم اصلی شدند.
وقتی نوبت به محمود رسید، او نازیلا را مقصر معرفی کرد.
محمود اتهام قتل را قبول کرد و گفت: وقتی با نازیلا آشنا شدم او با حرفهایش مرا فریب داد. او مدام از بدرفتاریهای شوهرش گلایه میکرد و میگفت بهرام همیشه او را اذیت میکند و از او متنفر است. من که به او علاقهمند شده بودم، فریب خوردم و حرفش را گوش کردم. او نقشه قتل شوهرش را کشید. ما طبق نقشه صورتهایمان را با نقاب پوشاندیم و به کارگاه بهرام رفتیم. دوربین مداربسته را شکستیم و با تهدید سوئیچ ماشین حمید را از او گرفتیم تا همه فکر کنند او قربانی سرقت ماشینش شده است. قبول دارم به او شلیک کردم اما حالا از قتل پشیمان هستم و میگویم اشتباه کردهام.
وقتی نوبت به نازیلا رسید، او همه چیز را انکار کرد و گفت: من اتهام را قبول ندارم. اصلاً در زمان قتل تهران نبودم و آنچه محمود درباره من گفته، دروغ است. من با او ارتباطی نداشتم. این اتهامات را قبول نمیکنم. با شوهرم اختلافاتی داشتم اما این اختلافها جدی نبود و کاری هم نکردم.
بعد از پایان گفتههای متهمان و دفاعیات وکلای آنها، هر دو متهم به اتهام رابطه نامشروع به ۹۹ ضربه شلاق محکوم شدند اما در خصوص پرونده قتل هنوز تصمیمگیری نشده و قضات در حال شور هستند.
اعترافات مردی که به خاطر عشق ممنوعه مرتکب جنایت شد